دل نوشته
نمیدونم چه حسیه وقتی میخوام از تو بنویسم انگار همه کلمات از ذهنم پاک میشه وفقط کلمه عاشقتم برام میمونه.هرشب موقع خواب باخودم میگم غردا واسه پسرم اینو بنویسم از این بگم ،از اون بگم ولی تامیام بنویسم یادم میره ودوباره عاشقتم،عاشقتم وباز عاشقتم.....بالاخره نوبت واکسنت رسید وتو مثه یه شیرمرد رفتی وبا یه کوچولو گریه واکسنت رو نوش جان کردی،سازگارت باشه دلکم،گرچه خانومه گفت امکان داره یه هفته بعد اندکی تب کنی.این روزها خیلی گرمه وشما اصلا طاقت گرما نداری وبه همین خاطر عاشق آب بازی شدی.تصمیم گرفتم یه روز ببرمت دریا تا میتونی آب بازی کنی،راستی در عرض 22روز400 گرم اضافه کردی واین منو خیلی خوشحال کرد آخه الان دو ماه بود رو وزن8/800استوپ داشتی والان شدی9...
نویسنده :
مامان نیکان
15:15